
وطن امروز در ستون یادداشت روز خود به انتقاد شدید از رفتار سیاسی اصلاح طلبان پرداخته است، وطن امروز در این باره نوشت:
این روزها رخدادهای عجیب و غیرمنتظرهای را در عرصه سیاستورزی کشور و به تبع آن در فضای رسانهاي کشور شاهدیم. رویدادهایی که منبعث از توهمات شکل گرفته است و دنبالهاش را برخی در صددند در مسیر منافع شخصی خود پیگیری کنند.
ماجرای رغبت شدید به اتخاذ روشها و سیاستهای شتابزده و عجیب، با تهاجم شدید این عده به دولتین چین و روسیه برجسته شد و در ادامه تمرکز بر چین و تخریب وجهه این کشور به بهانههای گوناگون در دستور کار قرار گرفت.
شعار «مرگ بر چین» در حاشیه نماز جمعه اخیر تهران که بشدت مورد استقبال شبکههای تلویزیونی آمریکایی و اروپایی قرار گرفت، این روزها تبدیل به خط مشی رسانههای حامی افراطیون «نافرمان» و بیاعتماد به آرای مردم شده است به گونهای که روزنامه مهدی کروبی در شماره روز گذشته خود، در گزارشی که تیتر یک این روزنامه شد، اقدام به القای حمایتهای تبلیغاتی چین از احمدینژاد کرده و در ادامه در اقدامی خندهآور با نمایش عکس چند عدد «شوکر» با مارک چینی – که مشخص است کاتولوگ یکی از شرکتهای ساخت این اقلام است- مدعی شده این شوکرهای چینی مورد استفاده نیروهای ضد شورش در جریان آشوبهای اخیر قرار گرفته است.
این روزنامه که مناسبات اقتصادی صاحبان آن، دیگر بر هیچکس پوشیده نیست با قرار دادن این القائات در کنار هم و نیز با سوء استفاده از ماجرای کشتار برخی مسلمانان در چین، خواستار تحریم کالاهای چینی از سوی هواداران خود شده است. قطعا این قبیل رفتارها و اینگونه ادعاها در بدایت مشاهده، ذهنیتی جز دنبالهگیری منافع شخصی و گروهی را به دنبال ندارد اما در راستای شفافسازی واقعیت ماجرا و نیز میزان صداقت هرکدام از طرفین بیان نكاتي ضروری است.
1- در هنگامه تبلیغات انتخابات اخیر و زمانی که ستاد تصمیمگیر موسوی اقدام به راهاندازی «جنبش سبز» برای تزریق اعتماد به نفس به موسوی و زمینهسازی برای برنامههای بعدی خود کرد، به ناگاه خیابانهای تهران مملو از «تیشرت»های سبزرنگی شد که مارک چینی آن کاملا مشخص بود. از سوی دیگر مانتوهای سبزرنگ ساخت چین نیز در تیراژ بسیار زیاد در اختیار هواداران قرار میگرفت.
هواداران احمدینژاد اما به دستبندها و پرچمهای سه رنگ خود برای تبلیغ کاندیدای مورد علاقه خود بسنده میکردند. دستبندها و پرچمهایی که کیفیت نازل آن به خوبی نشان میداد از بازارهای جنوب شهر تهیه و خریداری شدهاند. القای حمایت تبلیغاتی چین از احمدینژاد، بچهگانه و اقدامی غیرحرفهای است. طی سالهای اخیر مشخص شده است چشمداشت حمایت از آن سوی مرزها، رویه و امید چه کسانی بوده است.
2- دنبالکنندگان رویه فوق گویا از یاد بردهاند از چه زمانی ایران، بازار پررونق کالاهای چینی شده است. پیگیری این موضوع نشان میدهد، اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 یعنی زمان دولت جناب آقای خاتمی آغاز زمان ورود کالاهای چینی بویژه پوشاک و کفش به بازار ایران بوده است.
آیا ورشکستگی صنف کفاشان و نیز تعطیلی کارخانههای نساجی در آن برهه دلیلی جز رکود بازار پوشاک ایرانی به خاطر رشد فزاینده اقلام چینی بوده است؟ ورود فزاینده و بیرویه اجناس چینی به بازار ایران آیا در دولت احمدینژاد صورت گرفته است؟ بدون شک رشد چشمگیر اقتصاد چین بویژه در صنعت پوشاک در دنیا، حضور اجناس این کشور در بازار ایران و جهان را بدیهی کرده است. همانگونه که در برهههای زمانی مختلف شاهد رونق و کسادی مارکهای متفاوت تجاری بوده و هستیم.
3- مطمئناً منطق نظام جمهوری اسلامی ایران و اعتقاد راسخ حاکمیت و دولت بر پیگیری فرامین شیعی و تحقق رهنمودهای امام (ره) – که از قضا عامل اصلی آشوبهای اخیر تهران شده است – حکم میکند هرگونه تعدی و ظلم به بشریت و بویژه مسلمانان را که در هر جای دنیا انجام میشود، محکوم کند. دیدگاه انقلابی قطعاً هرگونه تساهل و تسامح در این راستا را برنتابیده و مغایر جهتگیریهای اصولی میداند.
در جریان کشتار مسلمانان ایالت سینكیانگ چین نیز دستگاه دیپلماسی ایران طی مذاکرات گوناگون با وزرای خارجه چین و برخی کشورهای مسلمان و همچنین دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی، مراتب اعتراض جمهوری اسلامی ایران به این «جنایت» را اعلام کرده است و البته این رویه همیشگی جمهوری اسلامی و گروههای سیاسی معتقد به چارچوب نظام بوده است.
در این میان اما سوءاستفاده از جنایت مورد اشاره توسط افراد و گروههایی که در قاموس آنها دفاع از مسلمانان و مظلومان، هیچ جایگاهی ندارد و سابقه آنان سرشار از رفتارهای متضاد با رویه فعلی است، بسیار جالب است. این افراد و بولتنهای آنان در حالی برای مسلمانان چین «اشک تمساح» ميريزند که تا چند روز پیش چشمان خود را بر جنایت دادگاه آلمان و شهادت مروه شربینی بستند تا خدای نکرده، نقاب استتار شده غرب نیفتد و چهره کریه نژادپرستی آشکار نشود.
گویا این افراد فراموش کردهاند در جریان جنگ 33 روزه روزنامه شرق سربازان حزبالله لبنان را به چماق به دستان تشبیه کرد. در جریان جنگ 22 روزه نیز در حالی که اوج قساوت رژیم صهیونیستی در کشتار زنان و کودکان غزه، تظاهراتهای مختلف مردم دنیا – حتی شهروندان ایالات متحده – را موجب میشد، روزنامه کارگزاران، رزمندگان حماس را تروریست نامید.
اما واقعیت تلخ و البته جالب ماجرا این است که عامل فضاسازیهای کنونی یعنی میرحسین موسوی نیز بارها در میتینگهای انتخاباتی و بویژه در مناظره با محمود احمدینژاد صریحاً مخالفت خود با حمایتهای همهجانبه جمهوری اسلامی ایران از حماس و حزبالله و مسلمانان جهان را ابراز کرد. بدون شک دلسوزی برای مسلمانان و مظلومان، وصله ناجور جریان دوم خرداد و معترضان روزهای اخیر است. حمایت صوری این عده از مسلمانان چین در راستای ایجاد ذهنیت منفی نسبت به دولت این کشور، به نظر میرسد در چارچوب دیگر و برای پیگیری اهدافی دیگر اتخاذ شده است.
4- نمیتوان بسادگی از اتخاذ سیاست حمایت ظاهری از مسلمانان ایالت سین كیانگ چین و ژست دلسوزی برای آنان گذشت. چرا که از کنار هم قرار دادن برخی گزارهها، نیت مشکوک دنبالکنندگان این موضوع به دست میآید. طی سالهای اخیر جمهوری خلق چین در کنار روسیه همواره از موانع بسیار بزرگ ایالات متحده در همراهسازی کشورهای قدرتمند دنیا علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران بودهاند.
تلطیف بیانیهها و قطعنامههای صادر شده ایالات متحده و همپیمانانش علیه ایران نیز به واسطه فشار چین و روسیه و عدم پذیرش همه مفاد بوده است. قطعا مخالفتهای این دو کشور با رفتار خصمانه آمریکا و برخی دولتهای اروپایی علیه ایران، ارتباط مستقیمی با منافع این کشورها داشته و دارد و این مهم به واسطه تشکیل بلوکبندیهای سیاسی جدید در عرصه بینالملل است.
به عنوان مثال تقویت «پیمان همكاري شانگهای» به عنوان یکی از بزرگترین پیمانهای اقتصادی دنیا در راستای مرزبندیهای سیاسی جدید دیپلماتیک در دنیا شکل میگیرد. برجسته شدن اراده قدرتمندان جهان برای تداوم این مرزبندیها بود که اجلاس اخیر G8 را به ناکامی کشاند و پیاده نظام ایالات متحده نتوانست یک اجماع حداقلی را علیه ایران به تصویب اعضا برساند.
در چنین شرایطی رغبت زایدالوصف برخی گروههای سیاسی برای تخریب دولت چین در افکار عمومی به بهانهای که اساسا در گفتمان این گروهها جایگاهی ندارد، آیا مشکوک نیست؟ در کنار این موضوع این مهم نیز باید مورد اشاره قرار گیرد که جمهوری خلق چین به عنوان یک قدرت نوظهور اقتصادی اینک یک تهدید بزرگ برای ایالات متحده است.
در چنین شرایطی شعار« مرگ بر چین» توسط عدهای در نماز جمعه و تخریب عجیب دولت چین توسط برخی گروهها و رسانهها بسیار مشکوک و تاملبرانگيز است. در کنار این تحلیل البته تفسیر بسیار مهم دیگری نیز قابل فرض و البته شواهدی نیز برای اثبات آن در دست است و آن اینکه؛ سفارشاتی از آن سوی مرزها برای نگارش این قبیل گزارشات به برخی رسانهها داده شده است. البته در اینجا لازم نیست به فهرست آقایان اصلاحطلبی اشاره کنیم که نمایندگی محصولات چینی و غیرچینی را یدک میکشند و در رسانههایشان سخنان متناقض با رفتارشان میزنند(!)
5- توجه به تولیدکنندگان وطنی در جهت رونق بازار داخلی، همواره مورد تاکید دولتمردان دكتر احمدينژاد قرار گرفته و سیاستهای دولت در راستای تقویت تولیدکنندگان داخلی بر کسی پوشیده نیست. «وطن امروز» نیز تاکنون بارها بر توجه و گرایش به اجناس و مارکهای داخلی تاکید کرده و اخبار و گزارشات متعددی در این راستا منتشر کرده است.
توجه به استعدادهای داخلی و نیز ایجاد بستری مناسب برای عرضه محصولات داخلی قطعا از گزارهها و بایستههای رشد تولید ناخالص ملی و نیز پیشرفت اقتصادی یک ملت است. در همین راستا «وطن امروز» به همه جراید و رسانههای کشور از هر دسته و گروه سیاسی پیشنهاد میکند در یک اقدام هماهنگ و در راستای تقویت بازار تولیدکنندگان داخلی، اقدام به تشویق مردم برای خرید محصولات ایرانی و عدم خرید محصولات با مارک خارجی کنند. فراخوان ملی برای تحریم کالاهای خارجی یک سنجه بسیار مناسب برای تمییز دادن اهداف ناپاک از نیات صادق است. این فراخوان میتواند تا حدود زیادی اهداف پشت پرده جراید و رسانههایی که در روزهای اخیر اقدام به فراخوان عدم خرید کالاهای چینی کردهاند را آشکار کند. این رسانهها نیز مگر ادعایی غیر از این دارند؟ پس بسمالله...